علت فرار عده ای از قانون چیست ؟
یکی از ارزشهای مسلم،قانونگرایی و رعایت قانون میباشد که اشخاص را در معرض انزجار و طرد اجتماعی با تردید به آن قرار میدهد.این سوال با این حال مطرح میشود که مردم چرا قانون را رعایت مینمایند؟بشر از دیرباز کوشیده است تا زندگی اجتماعی را تحت نظام معینی در آورد. با این حال هر اندازه بر دایره شهرنشینی و پیچیدگی مناسبات اجتماعی و پیشرفت های اجتماعی افزوده شده، ضرورت وضع قانون آشکارتر می شود.
تحقق عدالت، از اهداف قانونگذاری
تاریخ بشر، شاهد ظلم و ستم صاحبان زور، قدرت و ثروت بوده و از این رو بشر برای تامین آزادی و احترام خود به سمت قانونگذاری بر پایه اراده جمعی تمایل یافته و برای تامین عدالت، قوانینی تدوین کرده است که از جمله آن می توان به قانون اساسی و قانون شهروندی اشاره کرد که در آن تضمین آزادی سیاسی، اجتماعی، مشارکت افراد در انتخاب نمایندگان مجلس و رئیس جمهوری شکل گرفته است. در صورت رعایت قوانین، حقوق کسی پایمال نمی شود، هیچ کس به اموال عمومی خسارت نمی زند و فساد و تباهی فرهنگی رخت بر می بندد و عفاف، حیا و اخلاق جایگزین می شود.
افراد در مواجهه با قانون
افراد دارای درجات متفاوتی از مسئولیت پذیری و درک شرایط اجتماعی و معرفت به قوانین هستند. برخی به محض اطلاع از وضع قانون، از آن اطاعت می کنند. گروه دیگر با وضع ضمانت اجرای مناسب، از ارتکاب عمل خلاف امتناع می ورزند و اگر بدانند در صورت ارتکاب سرقت، رشوه و مانند آن جریمه و حبس در انتظارشان است، دست به کار خلاف نمی زنند و گروه آخر مزایای نقض قانون را با هزینه های نقض آن می سنجند و چنانچه ارتکاب جرم سودی بیشتر از نقض آن داشت، جرم را مرتکب می شوند.
علل قانون گریزی
وقتی فرد برای خروج از فردیت، خودخواهی و نظم پذیری از نوجوانی آمادگی لازم را کسب نمی کند، وقتی نقض آشکار قوانین را از سوی بزرگسالان می بیند، نمی توان از چنین شخصی انتظار قانونگرایی داشت. البته گاه وضع قوانین غیرمتعارف مانع قانونمداری است؛ وقتی همه ساله قوانینی برای مهلت دادن بدهی های بانکی تصویب شود، معلوم است بازگشت تسهیلات در تاریخ مقرر با موانعی مواجه می شود. احکام قانونی که با شرایط و تبصره ها و پیچیدگی های زیادی روبه روست، نمی تواند مردم را بدرستی درباره نقض یا رعایت قانون داوری کند.
وقتی ایراد به قانون است
وضع قوانین غیرشفاف: اگر قانون قابل تفسیر باشد و هر تعدادی از آن، مفهومی متفاوت از دیگران دریافت کند، آن وقت انتظار اجرای قانون ممکن نیست؛ چنان که درباره ثبت سند خودرو، دو ارگان رسمی کشور ـ نیروی انتظامی و اداره ثبت اسناد و املاک ـ هر یک برداشت و تفسیر خود را ارائه کردند و ناگزیر مجلس مجبور به مداخله شد.
ضمانت اجرای ناکافی: قانون برای آن که اجرایی شود، نیازمند ضمانت اجرای متناسب است؛ لذا اگر تخلفات رانندگی، جریمه اندکی به دنبال داشته باشد، بعد از مدت کوتاهی (در برابر افزایش نرخ تورم) بی ارزش می شود و اجرای آن ممکن نخواهد بود.
عادت نکردن به قانونمداری: اگر برخی قوانین به طور قابل ملاحظه نقض شود و کودکان و نوجوانان شاهد نقض آن باشند، به طور طبیعی به اجرا نشدن قانون عادت می کنند. اگر در پی غیبت دانشجو تا چهار جلسه، واحد درسی وی حذف نشود، شرکت نکردن در کلاس تا چهار جلسه عادی می شود و بتدریج نقض وظیفه حضور در کلاس، به رفتاری عادی تبدیل می شود.
قانون برای آن که اجرایی شود، نیازمند ضمانت اجرای متناسب است؛ لذا اگر تخلفات رانندگی، جریمه اندکی به دنبال داشته باشد، بعد از مدت کوتاهی (در برابر افزایش نرخ تورم) بی ارزش می شود و اجرای آن ممکن نخواهد بود
لذت پرخاشگری و شکستن قوانین ظالمانه: زمانی که حاکمیت، مورد علاقه مردم نیست یا با وضع قانون، چیزی را که عادلانه نیست، به مردم تحمیل می کند، نقض آن برای مردم بویژه جوانان لذت و نشاط و هیجان به دنبال دارد. به عنوان مثال، وقتی در مدارس و دانشگاه برای ایجاد انضباط خشک، تفریح و ورزش را محدود می کنند و ساعات آن را کاهش می دهند و به جای آن دروس ریاضی و علوم را افزایش می دهند یا در روزهای تعطیل کلاس جبرانی دایر می کنند، همکاری نکردن در اجرای این تصمیم برای جوان نشاط آور است، زیرا حق تفریح و استراحتش را نقض می کند و او از این وضع ناراضی است و به این وسیله اعتراض می کند.
تجربه کوتاه آمدن مجریان قانون در برابر پافشاری: اگر اجرای قانون درست در برابر افراد متوقع و مخالف ترک شود و بتدریج امکان متروک ماندن عملی قوانین فراهم گردد، تجربه ای برای افراد مشمول یک حکم قانونی پیش می آید که اگر بر مخالفت با قانون پافشاری شود، قانون به فراموشی سپرده می شود. به عنوان مثال وقتی در قانون، اخذ گواهی اسکان زوجه در ایام عده طلاق پیش بینی شود ولی به اجرا درنیاید یا به اخذ تشریفاتی آن اکتفا شود، بتدریج اجرای قانون فراموش یا از هدف آن خارج می شود.
راه های پرورش حس مسئولیت پذیری در برابر قانون
قانونگذار باید قانونی با در نظر گرفتن همه ضوابط و تعاریف درست و تهیه برنامه عمل و تدابیر اجرایی و پیش بینی مراحل اجرایی آن، تدوین کند.
۱ـ قانونمداری از کودکی و در مدارس با وضع قواعد محدود، روشن و قطعی و با ضمانت اجرای متناسب، آموزش داده شود.
۲ـ اجرای قوانینی که به عموم مردم مرتبط است، بخوبی به اطلاع مردم رسانده شود تا بی اطلاع از قانون، سبب ترک اجرا و معافیت از مجازات نشود. قوانین باید بسیار گسترده تر به اطلاع مردم رسانده شود و ساده نویسی و ساده سازی مفاهیم قانونی برای اطلاع مخاطب غیرمتخصص از طریق رسانه های آموزشی دنبال شود.
۳ـ قوانین باید محدود و ضروری ولی اجرای آن قطعی و دارای ضمانت اجرای مناسب باشد. استثنا از حکم قانون باید محدود باشد، به نحوی که برای همگان قابل فهم بوده و اگر موارد استثنا زیاد باشد، حکم قانونی مفید و همگانی نخواهد بود.
۴ـ اجرای قانون از سوی کسانی که قانون را وضع می کنند یا مسئول اجرای آن هستند، نادیده گرفته نشود و خود از اجرای قانون مستثنا نباشند؛ زیرا احساس تبعیض مانع اجرای قانون است. به عنوان مثال، اگر عبور از خط ویژه برای مقامات و مسئولان مجاز و برای مردم غیرمجاز باشد، قانون شکنی رواج می یابد.
۵ـ مردم نسبت به منافع اجرای قانون از جمله صرفه جویی در وقت، کاهش اختلافات، منافع اقتصادی و کاهش هزینه های بیت المال آگاه و تذکر داده شوند. مشاوره های حقوقی همچون مشاوره های پزشکی باید رواج پیدا کند.
دکتر فاطمه بداغی
دکترای حقوق خصوصی
با سلام
بنظر بنده پاسخ به این سوال که چرا قانون در کشور ما نقض می شود فقط و فقط یک جواب ساده دارد و آن مصونیت بی دلیل افراد سیاسی است به عبارت دیگر قانون فدای مصلحت و سیاست شده در صورتیکه قانون بزرگترین و بهترین مدافع سیاست هر کشور به حساب آمده و نتیجه این تعرض تضعیف و نابودی قانون است همچنانکه وقتی فردی جرمی مرتکب می شود و مورد بازخواست قرار می گیرد خیلی راحت و با وقاحت می گوید پس چرا فلانی و بهمانی را نمی گیرید