دعوای تقابل چیست و دعوای متقابل چه شرایطی دارد ؟
-
مرجعی که به دعوای جدید رسیدگی میکند همان دادگاهی است که به دعوای اصلی رسیدگی مینماید. مگر اینکه دعوای جدید از صلاحیت ذاتی دادگاه خارج باشد. دعوای جدید اگر با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ و یا با دعوای اصلی ارتباط کامل داشته باشد، دعوای متقابل میباشد. ارتباط کامل هم وقتی است که اتخاذ تصمیم در هریک موثر در دیگری باشد.
دعوا در لغت به معنی خواستن، ادعا کردن، ادعاء، نزاع و دادخواهی است. دعوا در اصطلاح حقوقی عبارت است از عملی که برای تثبیت حقی صورت میگیرد، یعنی حقی که مورد انکار یا تجاوز واقع شده باشد.
دعوائی که در مقابل دعوای دیگری که دعوای اصلی نام دارد، طرح شده باشد؛ دعوای متقابل نام دارد. دعوای متقابل باید با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ باشند یا ارتباط کامل داشته باشند و علاوه بر این از قبیل دعوای صلح و تهاتر و فسخ و رد خواسته که برای دفاع از دعوای اصلی اظهار میشود، نباشد.
دعوای متقابل در حقیقت دعوائی است که خوانده در مقابل دعوای خواهان اقامه میکند. این دعوا ممکن است به منظور پاسخگویی به دعوای اصلی و یا علاوه بر پاسخگوئی الزام خواهان به پرداخت چیزی و یا انجام امری باشد. همچنین این دعوا ممکن است در مقابل دعوای خواهان به منظور کاستن از محکومیتی که خوانده را تهدید میکند،یا تخفیف آن و یا جلوگیری کلی از این محکومیت و یا حتی تحصیل حکم محکومیت خواهان اصلی به دادن امتیاز، علیه او اقامه شود.
مرجعی که به دعوای جدید رسیدگی میکند همان دادگاهی است که به دعوای اصلی رسیدگی مینماید. مگر اینکه دعوای جدید از صلاحیت ذاتی دادگاه خارج باشد. دعوای جدید اگر با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ و یا با دعوای اصلی ارتباط کامل داشته باشد، دعوای متقابل میباشد. ارتباط کامل هم وقتی است که اتخاذ تصمیم در هریک موثر در دیگری باشد.
ادعای خوانده در مقابل خواهان در صورتی دعوای متقابل محسوب میشود که مستقلاً نیز قابل طرح به وسیله دادخواست جداگانه باشد، مانند حق تعمیر خانه یا عدم تمکین زن یا فسخ معامله و غیره. اما اگر اظهار یا ادعای خوانده نتواند به طور مستقل در دادگاه به وسیله دادخواست اقامه شود، دعوا تلقی نمیشود و نیاز به تقدیم دادخواست ندارد.
بنابراین در دعوای متقابل، خواهان دعوای متقابل ممکن است هدفش پاسخگوئی به دعوای خواهان اصلی باشد. در این شرایط ممکن است خوانده راهی جز طرح دعوای جدید نداشته باشد. مثلاً دعوای اصلی الزام به حضور در دفتر خانه و تنظیم سند رسمی انتقال باشد، خوانده دعوای اصلی با طرح دعوای فسخ به صورت تقابل اعلام فسخ یا بطلان مبایعه نامه یا قولنامه را نماید. در این مثال وقتی که خوانده دعوای اصلی به فسخ یا بطلان تمسک جسته و بتواند آن را ثابت نماید بدیهی است دعوای خواهان اصلی محکوم به رد خواهد بود. بدون اینکه دادگاه وارد دعوای الزام اصلی، یعنی الزام خوانده بشود.
ادعای خوانده در مقابل خواهان در صورتی دعوای متقابل محسوب میشود که مستقلاً نیز قابل طرح به وسیله دادخواست جداگانه باشد، مانند حق تعمیر خانه یا عدم تمکین زن یا فسخ معامله و غیره. اما اگر اظهار یا ادعای خوانده نتواند به طور مستقل در دادگاه به وسیله دادخواست اقامه شود، دعوا تلقی نمیشود و نیاز به تقدیم دادخواست ندارد.
همان گونه که ماده 142 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر داشته که: دعوای متقابل به موجب دادخواست اقامه می شود، لیکن دعوای تهاتر، صلح، فسخ رد خواسته و امثال آن که برای دفاع از دعوای اصلی اظهار میشود، دعوای متقابل محسوب نمیشود و نیاز به تقدیم دادخواست جداگانه ندارد زیرا تحقق آنها بسته به تحقق ادعای خواهان بوده و وجود مستقلی ندارد و بدون آن منتفی میگردد و اگر دعوای اصلی به جهتی از جهات رد یا ابطال یا مسترد شود، دعوای متقابل نیز منتفی شده و به عنوان دعوای متقابل مردود است. ولی خوانده در صورت فرض حقی میتواند آن را به صورت دعوای مستقلی اقامه کند.
دادخواست دعوای متقابل باید تا پایان اولین جلسه دادرس تقدیم شود و اگر خواهان دعوای متقابل را در جلسه دادرسی اقامه نماید، خوانده میتواند برای تهیه پاسخ و ادله خود تأخیر جلسه را درخواست نماید. شرایط و موارد رد یا ابطال دادخواست همانند مقررات دادخواست اصلی خواهد بود.
عناصر دعوای متقابل عبارتند از :
1. دعوائی که مسبوق به طرح دعوای دیگر که دعوای اصلی نام دارد، باشد.
2. منشأ آن و منشأ دعوای اصلی یکی باشد و یا با آن، ارتباط کامل داشته باشد.
3. عنوان دفاع خوانده از دعوای اصلی را نداشته باشد. دعوای خوانده مبنی بر صلح مورد دعوای اصلی به وی و دعوای تهاتر یا فسخ از جانب خوانده، دعوای متقابل نیست.
شرایط دعوای متقابل چیست؟
الف) دعوا از طرف خوانده علیه خواهان اقامه شود:
خوانده میتواند در مقابل ادعای خواهان اقامه دعوا نماید. بنابراین دعوای متقابل باید الزاماً از سوی خوانده دعوا اقامه شود.
اگرچه در خصوص تعیین مفهوم مدعی و مدعیعلیه ملاکها و ضوابط گوناگونی وجود دارد. اما چون در قانون گذار در مقام ارائه شرایط و احکام یکی از دعاوی طاری است. خوانده شخصی است که دعوا علیه او اقامه شده که میتواند در مقام دفاع، نسبت به اقامه دعوای متقابل اقدام نماید. بنابراین حق طرح دعوای متقابل از سوی خوانده مسلم است.
براساس ماده 139 قانون آیین دادرسی مدنی شخص ثالثی که جلب میشود، خوانده شمرده میشود و تمام مقررات راجع به خوانده درباره او جاری است. لذا مجلوب ثالث نیز میتواند نسبت به اقامه دعوای متقابل علیه جالب اقدام کند. مگر اینکه جالب او را برای تقویت موضع خود جلب نموده باشد که در این صورت حکم آن با موردی که شخص ثالث برای تقویت موضع یکی از اصحاب دعوا وارد دعوا میشود یکی است.
در مورد مجلوب ثالث باید گفت که براساس ماده 139 قانون آیین دادرسی مدنی شخص ثالثی که جلب میشود، خوانده شمرده میشود و تمام مقررات راجع به خوانده درباره او جاری است. لذا مجلوب ثالث نیز میتواند نسبت به اقامه دعوای متقابل علیه جالب اقدام کند. مگر اینکه جالب او را برای تقویت موضع خود جلب نموده باشد که در این صورت حکم آن با موردی که شخص ثالث برای تقویت موضع یکی از اصحاب دعوا وارد دعوا میشود یکی است.
در حقیقت اشخاص ثالثی را که در دعوای مطروحه وارد میشوند، می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1. دسته اول برای خود در موضوع دادرسی دعوای اصلی مستقلاً حقی قائل باشند. یعنی مدعی به و موضوع مورد اختلاف بین اصحاب دعوای اصلی را کلاً و جزئاً حق خود میدانند. این دسته از واردین ثالث چون دعوایی را در واقع علیه اصحاب دعوا یا یکی از آنها اقامه میکند و خواهان به مفهوم دقیق و کامل به شمار میروند و طرف مقابل آنها خوانده شمرده میشود، میتوانند خوانده دعوای متقابل قرار گیرند.
2. دسته دوم اشخاصی هستند که که خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع دانسته و برای تقویت او وارد میشوند. این اشخاص چون موقعیت آنها تبعی و تابع آن طرفی هستند که خود را ذینفع در محق شدن او اعلام داشتهاند. بنابراین حتی به تبع آن طرف نیز نمیتوانند مشمول عنوان خواهان یا خوانده به مفهوم دقیق و کامل واژه قرار گیرند. در نتیجه نمیتوانند دعوای متقابل اقامه نموده و علیه آن نیز نمیتوان دعوای متقابل اقامه نمود.
ب) با دعوای اصلی وحدت منشأ یا ارتباط کامل داشته باشد: باید توجه داشت که رابطه ادعای خوانده با دعوای اصلی آن چنان نزدیک باشد که تأثیر تصمیم متخذه در یکی موثر در دیگری باشد. یا اینکه با رسیدگی به دعوای تقابل مانع رسیدگی به دعاوی با خواستههای متجانس به صورت جداگانه شود.
هر چند قانونگذار از دو عنوان وحدت منشأ و ارتباط کامل صحبت نموده است. ولی این دو عنوان دارای ظرف جداگانه و بار و تعاریف مختلفی میباشند. ممکن است دو دعوا وحدت منشأ داشته باشند، اما ارتباطی با هم نداشته باشند.
ج) دعوا در مهلت مقرر اقامه شود: دادخواست دعوای متقابل باید تا پایان اولین جلسهی دادرسی داده شود. بنابراین خوانده میتواند دعوای متقابل را قبل از اولین جلسه دادرسی نیز اقامه نماید.
در این صورت اگر فرصت تا اولین جلسه دادرسی کافی باشد دادخواست تقابل به خوانده آن ابلاغ میشود. رسیدگی به دعوای تقابل نیز در همان جلسهای که برای رسیدگی به دعوای اصلی از قبل تعیین شده، صورت میگیرد و همین وقت به طرفین تقابل ابلاغ میشود و در غیر این صورت خوانده تقابل تأخیر جلسه را درخواست میکند و جلسه تجدید میشود تا در جلسه آینده به هر دو دعوا توأماً رسیدگی شود. به طور کلی باید گفت که در حقوق ما طرح دعوای متقابل تنها در مرحله بدوی امکان پذیر است.