معنی لغات حقوقی که با “چ” آغاز می شوند
چك
(تجارت) نوشته اى است كه بموجب آن صادر كننده چك وجوهى را كه نزد ديگرى دارد كلا يا بعضا بنفع خود يا ثالث مسترد مى دارد (ماده 310 قانون تجارت ايران)
چك بسته
(تجارت) چكي است كه برروى آن دو خط كشيده اند وفقط بانك ديگري ميتواند آن چك را دريافت كند و باشخاص متفرقه پرداخته نميشود Cheque barre
چك بى محل
(تجارت – جزا) چكى كه صادركننده آن، وجه يا اعتبارى نزد محال عليه چك نداشته باشد اگر پس ازتاريخ صدورچك
هم وجه آنرا كشيده باشد ويا كمتر ازوجه چك محل داشته باشد بازچك بي محل است (بند الف ماده سوم قانون چكهاى
بى محل مصيوب 1337 كه منسوخ به قانون صدور چك 1344 مى باشد) (رك. چك وعده دار)
چك وعده دار
(تجارت) چكى كه بموجب آن صادركننده به محال عليه چك دستور پرداخت وجه آنرا در رأس موعد معينى بدهد. (ماده پنج قانون چكهاى بى محل مصوب 1337 منسوخ بقانون صدور چك 1344) وعده دار بودن چك، مانع صدق مفهوم چك بر آن نيست (ماده 311 قانون تجارت) لذا عرف وعده دار بودن دليل بي محل بودن چك نيست وتنها گواهى بانك بر عدم محل، ماخذ احراز بي محل بودن چك است. صدور اجرائيه بماخذ قانون چك 1344 براى چك وعده دار اشكال ندارد.
چم
رك. حقوق زارعانه
چوب زن حراج
كسيكه چوب حراج را در دست گرفته و عرضه حراج با اواست اين شخص عضو رسمى و مطلقا مستخدم دولت نيست ولى از طرف ادارات مربوطه باين كار (بطور غيررسمي) گماشته ميشود و ازمحل حق حراج سهمى باو بعنوان دستمزد ميدهند و چون اين كاراحتياج بخبرگي ندارد عنوان كارشناس هم باو داده نميشود تا مشمول مقررات كارشناسى باشد (ماده 95 آئين نامه اجراء اسناد رسمى مصوب 1322)
چهار زن
(مدنى- فقه) چهار زن كه بعقد دوام درحباله نكاح مردى باشند.