حقوق جزا

شلاق و حد شرب خمر چه شرایطی دارد ؟

  • در ادیان الهی بخصوص در دین اسلام ، خمر و شرب آن حرام است . زیرا چیزی را که زائل کننده عقل است ، خداوند حلال نمی شمارد . نظر دین اسلام در تحریم شرب و هر چیز مست کننده است

 

نویسنده:دکتر فتوت نصیری سواد کوهی؛قاضی دادگستری و عضو هیئت علمی دانشگاه

مسکر یعنی چه ؟

سکر به معنی مستی و حالتی است که میان انسان و عقل او عارض می شود یا قرار می گیرد و یا حالتی است که از نوشیدن الکل اتیلیک و اقسام دیگر آن حاصل می شود .

سکر اسمی است برای هر چیز که سکر آورد و مست کننده باشد .

سکر یعنی بند آوردن و بسته شدن مجرای آب و این تعبیر به جهت اینکه میان انسان و عقلش که آب حیات او است سد می گردد . (1)

علامه طباطبایی ، صاحب تفسیر المیزان عقیده دارد :

« ظاهراً اصل در معنی کلمه زوال عقل به خاطر استعمال چیزی است که عقل را زائل می کند . (2) بعضی از اندیشمندان اسلامی مسکر را عبارت از چیزی می دانند که موجب اختلال در نظم کلام و افشاء راز می گردد و به قولی : « چیزی است که موجب اختلال ادراک و عقل می شود و در اکثر مرتکبین به شرب خمر با شادی و توانایی کاذب همراه است . » ( 3 )

گفته شد ، هر آنچه اثر آن فقط اختلال باشد ( مرقد ) نام دارد که خواب آوراست و حواس انسانی را از کار می اندازد و گرنه مفسد عقل است . مانند بنگ . حشیش ، صاحب جواهرالکلام می فرماید :

اما ما یغیرالعقل لا غیر ( 4 ) فهواالمرقدان حصل معه تغیب الحواس الخمس و الا فهو المفسد العقل لما فی البنج و الشوکران » صاحب جواهر مرجع تشخیص مسکر و وجه فارق و ممیز را « مرقد » و مخدر از نظر « عرف » تعریف می کند . (5)

با توجه به این که غفلت و بی خبری نوعی مستی است . لذا به آن ( سکرت ) گفته اند . از جمله در سوره حجر آه 72 از قرآن کریم می فرماید : « لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون » یعنی ای محمد ، به جان تو سوگند که آنان ( مردم دنیا ) همیشه در غفلت خود سرگردان خواهند بود .( یا مست شهوات نفسانی و در گمراهی و حیرت خواهند بود ) .

یا سکرت الموت ” در سوره ق آیه 119 به معنی مرگ آمده که همان بیهوشی و شدت و سختی مرگ است که بر عقل غالب می شود و هوش از سر انسان می رود .

همچنین در آیه 15 سوره حجر بیان می دارد :

« انما سکرت ابصار نابل نحن قوم مسحورون » یعنی جز این نیست که چشمان ما را محمد فرو بسته و در ما سحرو جادو بکار برده است .

در این آیه ، مقصود این است که دیدگان ما ( کفار ) حیران شد . لذا سکر در مفهوم حیران شدن بکار رفته است که نوعی مستی و بی شعوری را بیان می دارد . ( 6 ) پس ، مسکر = مست کننده ، سکران = مست و سکاری به معنی مستان است . آیه 43 سوره نساء مقررمی دارد : « و لا تقربو االصلوه و انتم سکاری » یعنی هرگز با حال مستی به نماز نیایید ؛ تا بدانید که چه می گویید . این خطاب به اهل ایمان است که در مقطعی از تاریخ صدر اسلام با تخلف از موازین در حال مستی قیام به نماز می کردند .

خمر :

خمر، به معنی ستر و پوشاندن چیزی است. هرچیزی که با آن یا بوسیله آن پوشانده شود خمار نیز گفته می شود که جمع آن خمر است و به روسری هم می گویند . همانگونه که خداوند سبحان در سوره نور آیه 31 می فرماید « و لیضربن بخشر هن علی جیوبهن »یعنی : روپوش خویش را بایستی بر طرفین شانه ها و گریبان خود قرار دهند به هر نوشیدنی مست کننده و یا به شراب یا آشامیدنی مست کننده یا می و باده از آن جهت خمر می گویند ، که عقل را می پوشاند و زایل می کند . (7)

راغب در مفردات خود اضافه می کند : « نامیدن خمر به نوشیدنی که سکر آور است ، برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود و آن را اشغال و تباه می سازد . » (8) لهذا محکوم به حرام بودن است وتاکید به اجتناب و دوری از آن می شود .

آیات قرآنی مربوط به این مساله از این قرار است :

در ادیان الهی بخصوص در دین اسلام ، خمر و شرب آن حرام است . زیرا چیزی را که زائل کننده عقل است ، خداوند حلال نمی شمارد . نظر دین اسلام در تحریم شرب و هر چیز مست کننده است ؛ ولو یک قطره و یا مخلوط با چیز دیگر باشد در خصوص خمر و راجع به آیاتی که سخن از خمر و اجتناب و حرام بودن آن می کند ، چنین استفاده می شود که خداوند طی آیات متعدد با زمینه سازی ، مقدمه چینی و بالاخره با آماده کردن مردم آن را حرام کرده است در این مورد به ترتیب به آیات قرآنی ذیل استناد می شود :

« و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا رزقاً حسناً ان فی ذالک لایه لقوم یعقلون » یعنی از میوه درخت خرما و انگور که از آن نوشابه های شیرین و رزق نیکو بدست می آورید ، در این کار نیز آیت قدرت حق برای خردمندان پدیدار است .

با توجه به شان نزول آیه ، مسلمین مانند کفار با عنایت به مفهوم « سکر »

شراب می نوشیدند و برای خود حلال می دانستند ، تا این که عمر و جمعی از صحابه از رسول ا…درباره شراب که موجب زوال عقل است فتوا طلب کردند که آیه 219 سوره مبارکه بقره نازل شده است : « یسئلونک عن الخمر والمیسر قل فیها اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و …» یعنی ای پیامبر از تو ازحکم شراب و قمار می پرسند . بگو در این دو گناه بزرگی است و منافعی برای مردم دارد اما گناه این دو از سود آنها بیشتر است .

پس از نزول این آیه ، بسیاری از مسلمین از شرب خمر دست کشیدن و ترک خمر کردند ، ولی اندکی کماکان باده گساری می کردند . لحن این آیه تند نیست و ددر مقطعی از زندگی مسلمین و ابلاغ رسالت در این حکم چنین تفهیم می کند ، که ضرر شرب و قمار از نفع آن بیشتر است ، هر چند با مقایسه آیه 133 سوره اعراف که می فرماید :

« قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم و البغی بغیر الحق » یعنی بگو ای پیامبر که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در پنهان و گناهگاری و ستم به ناحق را حرام کرده است ؛ حرمت خمر استفاده می شود زیرا به دلالت آیه « اثم » حرام است و به وجود اثم در خمر تصریح شده ، در نتیجه خمر حرام است .

در سوره نساء آیه 430 فرماید :

« یا ایهاالذین امنو لا تقربو الصلوه و انتم سکاری ، حتی تعلموا ما تقولون » که از مستی در نماز نهی شده است و به نظر می رسد که بعضی مسلمین در این مقطع تاریخی هنوز از شراب دست نکشیده بودند . با وصف این که قبلاً ضرر آن بیش از منافعش ذکر شده است ولی باز هم از شراب استفاده می کردند و حتی پس از مصرف و تناول آن به نماز می ایستادند .

در مرحله سوم ، آیه های 90 و 91 سوره مائده نازل شده است که می فرماید : « یا ایهاالذین امنو انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون » یعنی ای کسانی که ایمان آوردید ، جز این نیست که شراب و قمار و بت ها و بخت آزمایی ( تیرهای گروبندی ، چوبهای قرعه ، لاتار ) همه این ها پلید و از عمل شیطان است . پس از انها پرهیز و اجتناب کنید تا رستگار شوید .

در دنباله آیه می فرماید :

« انما یرید الشیطان ان یقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن الصلوه فهل انتم منتهون »یعنی همانا شیطان می خواهد بین شما به وسیله شراب و قمار دشمنی و کینه افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد آیا شما از آن دست بر می دارید ؟

در این آیه که در مدینه نازل شده است با جمله « فاجتنبوه و هل انتم منتهون » مقرر می دارد که دیگر کسی حق ندارد به آن نزدیک شود . به عبارت دیگر و به تعبیر علامه طباطبایی آیه می فهماند که تا آن زمان خمر و تناول خمر را ترک نکرده بودند .

علامه طباطبایی ، در المیزان از اصول کافی ، از قول علی بن یقطین نقل می کند که مهدی عباسی خلیفه وقت از امام موسی بن جعفر .(ع) پرسیدند : آیا شراب در کتاب خدا حرام است ؟ مردم فقط نهی شدنش را می دانند ، حرام بودنش را نمی دانند . امام فرمود : « بلکه آن حرام است « .گفت : در کدام محل از کتاب خدا تحریم آمده است یا ابوالحسن ؟ امام فرمود : انما حرم ابی الفواحش …(9)

بنا به مراتب معروضه شرابخواری از ابتدا در شریعت اسلام حرام بوده است ، انهایهبا نزول تدریجی آیات اعمال حد شراب خمر از سال دوم هجری قمری به مراحل اجرا در آمده است .

به هر حال خمر که از انگور است و مشهور به بنت ااعنقود (10) یعنی دختر رز یا مشروب الکلی وفقاع که از شراب اثمار و از جمله آبجو سکرآور ، حرام می باشد .

قول نبی اکرم (ص)

1ـ حرام ا…

یعنی خداوند شراب و هر چه مستی آورد حرام کرده است .

2 ـ اجتبواالخمر فانها مفتاح کل شر

یعنی : از شراب بگریزید که کلیه همه بدیها است .

3 ـ اجتبوا کل مسکر

یعنی :از هر چه مست می کند بپرهیزید

4 ـانها کم عن قلیل ما اسکر کثیره

یعنی : هرچه زیادش مست می کند از کمش نیز اجتناب کنید .(11)

باعث و موجب ، حد مسکر

آنچه که باعث و موجب اعمال حد مسکر است ، همانا تناول مسکر می باشد بدون توجه به مقدار کم یا زیاد آن .

صاحب شرایع در موجب مسکر و اعمال حد گوید :

« و هو تناول المسکر او الفقاع اختیارامع العلم بالتحریم اذا کان المتناول کاملها »(12)

یعنی : و آن تناول کردن مست کننده یا فقاع است ، از روی اختیار یا علم به حرام بودن ، هر گاه تناول کننده ، کامل باشد . ( یعنی بالغ و عاقل باشد ) بنا بر این قیود چهارگانه مذکور شرایط ضروری برای اعمال حد مسکر است .

صاحب تبصره ، علامه حلی بیان نظر کرده است که : ثلثه اختیار مع العلم بالتحریم و التکلیف حد ثمانین جلده (14)

یعنی ،هرکس مسکری بنوشد ، یا فقاع یا شیره انگورجوشیده ، پیش از آن که دو ثلث آن بخار شود و مکلف باشد و حرمت آن را بداند باید او را هشتاد تازیانه زد .

همین بیان در « مختصر النافع علامه حلی با جمله » و « هو تناول المسکر و الفقاع …» (14) آمده است .

تناول یعنی : داخل شکم کردن از راه دهان ، چه نوشیدن و یا قاطی کردن با چیز دیگری و فقاع همان شراب اثمار است و از جمله شامل آبجو می شود . لذا در « موجب و باعث حد مسکر » خوردن آن بیان شده است .

ماده 123 قانون حدود و قصاص مصوب 3/6/1361 گوید : « خوردن مسکر ، کم یا زیاد ، مست بکند یا نکند خالص باشد یا مخلوط موجب حد است « .

مقتن قانون مجازات اسلامی مصوب 7/9/1370 در ماده 165 همان عبارت را با اندکی تغییر به کار برده و گفته است : « خوردن مسکر موجب حد است . اعم از آن که کم باشد یا زیاد ، مست بکند یا نکند ، خالص باشد یا مخلوط ، به حدی که آن را از مسکر بودن خارج نکند . »

در تبصره ذیل هردو ماده ، آبجو را در حکم شراب دانسته است گر چه مست کننده نباشد و خوردن آن را مستوجب حد تعریف کرده است . فرقی بین «شراب » که از انگور گرفته می شود یا « نبیذ » از خرما و « نقیع »از کشمش و «مزر » از جو و نیز آنچه از گندم و ذرت و غیران گرفته می شود ، نیست . لهذا شراب انگور و باقی مست کننده ها چه به تنهایی و چه مخلوط باشد مساویند موجب حرمت و حد است .

فقاع یا آب اثمار « آبجو سکر آور » همانند « نبیذ » است از نظر حرمت هر چند مسکر نباشد ، فقهای عظام حتی در درمان کردن یا خورش کردن آن خودداری را واجب می دانند ؛ زیرا خداوند متعال علاج و درمان را در حرام و دوای حرام قرار نداده است .

تبصره 2 ماده 165 ق.م اسلامی و تبصره 2 ماده 123 ق حدود ، خوردن آب انگوری را که خود به جوش آمده یا به وسیله آتش یا آفتاب و مانند آن جوشانیده شده است ، حرام می داند . اما موجب حد نمی شود . (15) مندرجات ماده عیناً از فقه شیعه اخذ شده است که ذیلا اشاره می شود .

عبارت صاحب شرایع چنین است :

« و یتعلق الحکم بالعصیر اذا غلا و اشتد و ان لم یقدف الزیدالا یذهب بالغلیان ثلثاه او ینقلب خلا » (16)

یعنی : و حکم مذکور (موجب حد بودن ) به آب انگور تعلق می گیرد . هر گاه به جوش آید و سفت شود حکم شراب را دارد و نجس است ، هرچند کف نکند (کف از سرش نریزد ) مگر این که در اثر جوشیدن آب آن برود (تبخیر شود ) یا به سرکه تبدیل گردد .

عصیر خرما یا آب خرما نیز هر گاه بجوشد و به حد مست کردن نرسد ، در حرمت آن تشکیک شده و اشبه این است که استصحاب به حلیت شود ، مگر این که به حد مست کردن برسد . در این صورت مشمول حکم خواهد بود و نیز آب کشمش یا مویز یا یا زبیب ، چنانچه در آب خیسانده شود و خود به جوش گردد ، یا در اثر حرارت به جوش آید تا زمانی که حد سکر آور نرسیده باشد حرام نمی گردد.

شرایط حد مسکر

شرایطی که فقهای عظام برای اعمال حد مسکر ، بیان داشته اند و عیناً در قوانین جزایی وارد شده است عبارتند از : 1 ـ بلوغ 2 ـ عقل 3ـ اختیار 4 ـ آگاهی

ماده 166 ق.م اسلامی ، اخیر التصویب و ماده 124 ق حدود ، شرایط یاد شده را مقرر داشته است و می گوید : حد مسکر بر کسی ثابت می شود که بالغ و عاقل و مختارو آگاه به مسکر بودن و حرام بودن آن باشد . این امر متخذ از فقه است که منجمله صاحب شرایعه در جلد 4 ص156 و صاحب جواهر در جلد 41 ص454آن را بیان داشته اند .

بنا بر این در خصوص شخص مجبور یا مکره ، نابالغ و جاهل به موضوع و حکم جاهل به حرمت مشروب ، یا جاهل به مشروب و دیوانه حد جاری نمی شود . کما اینکه محقق حلی ، در شرایع و تشریحاً صاحب جواهر در همان مرجع این مطلب را تصریح کرده اند . لیکن در جهل موضوعی و حکمی باید صحت ادعای شارب خمر و تناول کننده مسکر محتمل باشد تا حد بر او جاری شود ، بنا بر این اگر احتمال صحت ادعای وی نرود ، حد جاری خواهد شد . همانگونه که تبصره 1 ـ ذیل ماده 166 قانون مجازات اسلامی بر این امر دلالت دارد .

استثناء در اعمال حد

امام خمینی (قدس سره ) در تحریر الوسیله ، جلد 4 ص 215 مساله ای می فرماید :

« اگر آشامیدن مسکر جهت حفظ نفس از هلاک یا از مرض شدید اضطرار پیدا کند و بیاشامد حد بر او نیست » این فتوا عیناً در ماده 125 ق سابق و ماده 167 ق.م اسلامی اخیر التصویب آمده است و چنین مقرر می دارد : « هر گاه کسی مضطر شود که برای نجات از مرگ یا جهت درمان بیماری سخت به مقدار ضرورت شراب بخورد ، محکوم به حد نخواهد شد . » همانگونه که ماده 30 قانون راجع به مجازات اسلامی در حالت اضطرار به شرط وجود شرایط از قبیل این که خطر را عمدی ایجاد نکرده باشد و فعل ارتکابی با خطر موجود و عمل متناسب با خطر می باشد ، مجازات ندارد .

مقدار حد

مقدار حد شرعی و قانونی در شرب خمر مسکر 80 تازیانه است . ماده 174 ق.م اسلامی جدید مقرر می دارد : « حد شرب مسکر برای مرد یا زن هشتاد تازیانه است . تبصره ـ غیر مسلمان فقط در صورت تظاهر به شرب مسکر به هشتاد تازیانه محکوم می شود . »

صاحب شرایع گوید :

« و هو ثمائون جلده رجلا اشارب اوفتراه حرا مکان او عبدا و فی روایه یحد العبد العبد اربعین و هو مصروکه » (17)

صاحب لمعه گوید

و یجب الحد ثمائون جلده تناوله …» (18)

راه اثبات جرم

الف : اقرار ب : شهادت

صاحب لمعه گوید : « و یثبت بشهاده عدلین اوالاقرار مرتین » (19) طبق ماده 169 قانون مجازات اسلامی ، اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده بالغ ، عاقل ، مختار و دارای قصد باشد . همین شرط را به صاحب شرایع چنین بیان می کند ؛ « و یشترط فی المقر البلوغ و کما الا العقل والحریه و الاختیار . » (20)

ماده 168 ـ دو بار اقرار را به شرط اعمال حد می داند همانگونه که در ماده 126 قانون مجازات اسلامی حدود آن را مقرر داشته بود . از طرفی مرد بودن شاهد نیز شرط است . از نظر اثبات این جرم به طریق شهادت همانگونه که در فقه مقرر شده است و قانونگذار در مواد 170 و 171، 172 و 173 بیان داشته ، لازم است ، با شهادت دو مرد عادل اثبات گردد و از لحاظ زمان و مکان اختلافی نباشد و احتمال عقلایی بر معذور بودن خورنده مسکر دربین نباشد . از طرفی دو شاهد عادل مسلم باشد و یک بار اقرار نیز کافی بر اعمال حد نیست .

بعضی از فقها یک بار اقرار را کافی می دانند . مثلاً آیت ا…خویی در مبانی تکمله المنهاج فرماید : « نوشیدن مسکر به شهادت دو مرد عادل و یا یک بار اقرار ثابت می شود . بلی ثابت نمی شود به شهادت زنان نه در منظم بودن به شهادت مردنه به صورت انفرادی . » (21)

امام خمینی ( قدس سره ) در تحریر الوسیله ، سابق الذکر ص 217 جلد 4 مساله 8 فرماید :

« و به دو شاهد عادل ثابت می شود ولی شهادت زنان جداگانه یا به ضمیمه مردان قبول نمی شود و اگر دو شاهد عادل مطلق شهادت دهند در ثبوت آن کفایت می کند و اگر در خصوصیات اختلاف کنند ، مثل این که یکی از آنها بگوید ، او فقاع آشامید ، دیگری بگوید او شراب خورد یا یکی از آنها بگوید او در بازار آشامید دیگری بگوید او در خانه آشامید شراب آن ثابت نمی شود ، پس حدی نیست .

به هر صورت اقرار و شهادت که دو طریق اثبات بزه شرب مسکر ذکر شده است ، با ید جامع شرایط شرعیه و قانونیه باشد .

منابع:

منابع و ماخذ :

1 ـ مفردات ، راغب اصفهانی ، ترجمه دکتر سید غلامرضا خسروی حسینی ، جلد 2 انتشارات مرتضوی ، 1363 صص 331 ، 333 ، نثر طوبی یا دائره المعارف قرآن مجید ، آیت ا…حاج میرزا ابوالحسن شعرانی ، انتشارات اسلامیه 1398 ، ه پ ق ص 347 و قاموس قرآن ،سید علی اکبر قریشی ، جلد 2 انتشارات اسلامیه 1353 ص 282 .

2 ـ المیزان جلد 24 ، انتشارات محمدی ، ذیل کلمه “سکر” .

3 ـ نظر آقای سید علی ، صاحب ریاض الجنه به نقل از آیت ا…محمد محمد گیلانی ، صاحب کتاب حقوق کیفری در اسلام ، انتشارات المهدی ، 1361 ص 175 .

4 ـ مقصود از لاغیر …در جمله صاحب جواهر یعنی غیر از آنچه که عقل را تغییر می دهد و با آن سرور و قوت نفس حاصل می گردد ، در اغلب کسانی که آن را تناول می کنند .

5 ـ رجوع به جواهر الکلام ، شیخ محمد حسن نجفی ، جلد 41 انتشارات اسلامیه 1400 ه پ ق ص 449 .

6ـ قاموس قرآن ،‌ همان ، ص 282 و مفردات قرآن راغب اصفهانی ، ص 333 و حقوق جزایی اسلام ، عباسعلی محمودی ، جلد 6 ، انتشارات نهضت زنان مسلمان ، 136 ، ص 7 .

7 ـ قاموس قرآن ، جلد 2 ،ص 299 و مفردات راغب ، جلد اول ص 708

8 ـ مفردات راغب ، جلد اول ، ص 708 .

9 ـ المیزان ، جلد 2 ،ص 207 .

10 ـ فرهنگ جدید عربی ، فارسی ، ترجمه محمد بندرریگی ، انتشارات اسلامی ، جلد 2 ، و 13 ص 37 .

11 ـ نهج الفصاحه ، ترجمه آقای ابوالقاسم پاینده ، انتشارات جاویدان ، 6و12 جلد اول ، ص 286 .

12 ـ شرایع الاسلام ، محقق حلی ، ابوالقاسم نجم الدین ، انتشارات اسماعلیان ، جلد 4 ، ص 155 .

13 ـ تبصره علامه حلی ، انتشارات اسلامیه ، 1369 ص 742

14 ـ مختصرالنافع ، علامه حلی ، انتشارات دینی 1368 ص 222

15 ـ تحریرالوسیله ، امام خمینی ، جلد 4، ص 215 مساله 2 و شرایع ، جلد 4 ص 156 ، المختصر المنافع ، ص 22، و لمعه ص 241

16 ـ 17 ـ شرایع اسلام ـ محقق حلی ، انتشارات اسماعیلیان ـ جلد 4ص1و6

18 ـ لمعه ص241

19 ـ شرایع جلد 4 ص 156 لمعه ص 24 و 242

20 ـ همان منبع

21 ـ مبانی تکمله المنهاج ، آیت ا…خویی ، جلد اول ، ص 220 ،به نقل از حقوق جزایی اسلام ، عباسعلی محمودی ، ص 48 .

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا