دسته‌بندی نشده

چرا خودکشی یک اقدام غیر قابل بخشش است ؟

  • خودكشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‏باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است كه گاهی در رتبه شرك و كفر قرار می گیرد.

 

«وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى الْتَّهْلُكَةِ؛[بقره/۱۹۵] خود را به دست خود، به هلاكت نیفكنید».
جهان هستی و تمام چیزهایی كه در آن آفریده شده، از خداست. بنابراین در ملك الهی تنها با اجازه مالك می‏توان تصرف نمود. انسان اجازه تصرف در جان خود بدون رضایت الهی را ندارد كه بدون رضایت الهی دست به خودكشی بزند و باعث نابودی خود بشود. این مانند آن است كه انسانی را بدون علت بكشد. خداوند حكیم انسان را آفرید تا در دنیا زندگی كند و در سایه پیروی از فرامین الهی و راهنمایی‏های پیامبران خدا به كمال رسیده و به نعمت‏های جاویدان دست یابد. رسول گرامی اسلام فرمود: «دنیا مزرعه و كشتگاه آخرت است»[۱]. كسی كه دست به خودكشی می‏زند و خود را نابود می‏كند، زمینه زندگی دنیا را از بین می‌‏برد و با تدبیر و حكمت الهی به مبارزه برمی‏‌خیزد، چرا كه خدا وی را آفرید، تا به طور طبیعی زندگی كند و به طور طبیعی (غیر از خودكشی) از دنیا برود. و او برخلاف این خواسته عمل نموده است.

زیان‏هایی كه در كشتن دیگران هست در خودكشی نیز وجود دارد از جمله:
۱. خودكشی نافرمانی و سرپیچی از دستور خدا است و كسی كه دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی كند مستحق عذاب می‏گردد.
۲. خودكشی دلیل بر عدم ایمان و یاس و نا امید شدن از خدا می‏باشد و یاس و ناامیدی از خداوند از بزرگ‏ترین گناهان است كه گاهی در رتبه شرك و كفر قرار می گیرد.
۳. كسی كه دست به خودكشی زده همانند كسی كه دیگری را كشته، انسان و انسانیت در نظر او بی‏ارزش شده است. از این جهت بین خودكشی یا كشتن دیگران فرقی نیست و همان‏گونه كه هر كس دیگری را كشت، مستحق عقوبت و عذاب می‏گردد، انسانی كه خودكشی كرده نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‏گردد و این با عدالت خدا هیچگونه منافاتی ندارد.
۴. در نظام‏های حقوقی جهان نیز اساسا خودكشی نوعی بزهكاری و جرم تلقی می‏شود، ازاین‏رو شخصی كه به خودكشی كننده در جهت انتحار كمك كند، شریك جرم شناخته شده و مجازات می‏شود و این فرع بر جرم بودن خودكشی است.
در روايات نيز، موضوع خودکشي مطرح و به شدّت از آن نهي شده است که در اين جا به نمونه‌هايي از آن اشاره مي‌شود:
حضرت رضا (ع) فرمود: «خداوند بدین خاطر قتل نفس را حرام نموده كه قتل نفس موجب از بین رفتن مردم و فاسد شدن تدبیر امور آنان می‏شود».[۲]
عن ابي ولاّد الحنّاط قال‌: سمعت اباعبدالله‌، يقول‌: من قتل نفسه متعمّداً فهو في نار جهنم خالداً فيها؛ ابي ولاّد حنّاط مي‌گويد: از امام صادق‌شنيدم که فرمود: اگر کسي به طور عمد خود را بکشد، همواره در آتش جهنم خواهد بود.[۳]

انسان عاقل حتی در بدترین وضع، با جان خود معامله نمی كند و آن را به بازی نمی گیرد، بلكه با صبر و متانت و توكّل به خدا از چنین مهلكه ای می گریزد. نداشتن هدف، تضعیف پایه های اعتقادی،‌ناكامی و شكست در رسیدن به بعضی از خواسته ها، از دست دادن انگیزه، افسردگی بیش از حدّ و مزمن، نبود امید و توقعات بیش از حدّ از عوامل جدّی زمینه ساز برای خودكشی است. انسان های ضعیف النفس خودكشی را راه چاره می دانند. آیا میدانید كه بعد از خودكشی در پیشگاه خدا با گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش حاضر و به عذابی بزرگ دچار می شوید و راه هر گونه بازگشت و جبران را به روی خود بسته خواهید دید؟ انسانی كه در دنیا است و دچار گناهی شده، همیشه فرصت توبه و جبران آن را دارد، اما انسانی كه دست به خود كشی زده، برای همیشه این فرصت را از خود سلب می‌كند.
تقویت ایمان و باورهای دینی و مطالعه در مورد قیامت و معاد می تواند در جلوگیری از پوچ گرایی و تصمیم های غلط، مؤثر باشد. در زندگی هیچ گاه نباید از رحمت الهی نا امید شود و خود را در مقابل مشكلات زندگی ببازد و یا در آزمون الهی كه بیماری و سختی از آن جمله است، شكست خورده و نامید شود و با فریب شیطان دست به خودكشی زند. تنها راه خروج از بن بست و مشكلات زندگی، امید و توكل بر خدا، دعا و توسل و توبه است كه همه ناممكن ها را ممكن می كند و راه رهایی را به روی انسان می گشاید. بهترین شاهد هم زندگی بندگان مؤمن خدا است كه اگر چه مشكلات بسیار زیادی را متحمل شده اند، اما هیچ گاه مأیوس از خدا نشدند. به تجربه ثابت شده كه ایمان به مبدأ و معاد، سرمایه اصلی سعادت دو گیتی به شمار می رود كه اگر درست و منطقی برای آدمی پیدا شود راه پوچ گرایی و بیهوده انگاری كه پایه تصور شیطانی یأس و ناامیدی به شمار رفته و احیانا افتادن در دام خودكشی را به همراه دارد، برای همیشه از بین می رود و شكوفه های شفابخش و اطمینان آفرین در زندگی پدیدار می شود.
امام علی (ع) می فرماید: «هرگاه سختی و گرفتاری به اوج و نهایت خود رسید، باز هم باید امید گشایش و پیروزی داشت.»[۴]

[۱]. عوالي‏ اللآلي، ج‏۱، ص‏۲۶۷.
[۲]. علل الشرایع، ج‏۲، ص ۱۹۰، باب ۲۲۸، حدیث ۱.
[۳]. وسائل الشيعه‌، حر عاملي ج ۲۹، ص ۲۴، مؤسسه آل البيت.
[۴]. غررالحکم , ج ۴ ص ۳۱۹.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا