- اگر قاضی تشخیص دهد قطع یا جرح عضو عمدی است مصدوم میتواند تقاضای قصاص كند كه اگر مجرمیت ضارب اثبات شود با رعایت شرایطی قصاص خواهد شد
مرز بین زندگی آرام و زندگی پرتشویش به باریكی یك موست. بعضی وقتها برای اینكه آرامشت به هم بخورد یك اتفاق ساده كافی است، یك عصبانیت، یك از كوره در رفتن و یك چشم را بستن و به چیزی فكر نكردن.
مرز خویشتنداری را كه پشت سر بگذاری آرامشت به هم میخورد حتی پای خانواده و هر كس كه به نوعی به تو وابسته است هم به میان میآید، خودت كه اصلا قربانی اصلی میشوی، هم زندگی آرام را از دست میدهی و هم جان و آبرویت را درست وقتی كه تصمیم میگیری برای تخلیه ناراحتی و عصبانیتت یكی از مهرههای یك درگیری و نزاع شوی.
شركت در منازعه یعنی روی آوردن به ضرب و جرح. یعنی دست زدن به جرم علیه اشخاص كه تبعات حقوقی فراوانی برای افراد به بار میآورد. ضرب یعنی زدن كه از نظر حقوقدانان به صدماتی گفته میشود كه وارد كردن آنها موجب از هم گسیختگی ظاهری نسوج و خونریزی از بدن نمیشود. پس كسی كه در یك نزاع شركت میكند و موجب ایجاد كبودی، تورم، پیچ خوردن مفاصل و خونمردگی در بدن طرف دیگر درگیری میشود از نظر قانون مرتكب ضرب شده است. ضرب ممكن است با دست یا پا با تمام سنگینی بدن یا با استفاده از ابزاری مثل چوب، آهن یا سنگ اتفاق بیفتد، اما به هر حال ملاك تشخیص وارد كردن صدمه به بدن، آسیب ظاهری بدون خونریزی است. در مقابل، جرح به معنی زخم زدن به دیگری به آسیبهایی گفته میشود كه با خونریزی ظاهری و بیرونی همراه باشد، مثل وقتی كه كسی باعث ایجاد خراشیدگی، بریدگی یا پارگی در بدن فرد دیگری می شود. پس قطع عضو، سوختگی، شكستگی و بریدگی یا مواردی شبیه اینها جزو انواع جرح به حساب میروند.
جرح عضو عمدی
بیشتر كسانی كه با دیگران درگیر میشوند شاید حتی به فكرشان نیز نرسد آسیبی كه به آن فرد زدهاند آنها را جزو مرتكبان جرح عمدی قرار داده است، اما وقتی خشم طغیان میكند كمتر كسی است كه به عواقب آن فكر كند، ولی به هر حال نظر قانونگذار در مورد این دسته از افراد كاملا واضح است. پس اگر شخصی به قصد قطع یا جرح عضو به دیگری صدمه بزند یا حتی قصد این عمل را نداشته باشد، ولی نوع عملش منجر به قطع یا جرح عضو شود مرتكب عمل عمدی شده است. مثل كسی كه به قصد دور كردن كسی از صحنه درگیری یا ادب كردن او با چاقو به وی صدمه میزند. وقتی چنین افرادی در محضر دادگاه قرار میگیرند اعلام میكنند هیچ قصد قبلی برای قطع یا جرح عضو فرد مصدوم نداشتهاند، اما قاضی به آنها خواهد گفت اگر چه او چنین قصدی نداشته، اما نوع وسیلهای كه از آن برای انجام این كار استفاده كرده منجر به چنین نتیجهای شده است.
اگر قاضی تشخیص دهد قطع یا جرح عضو عمدی است مصدوم میتواند تقاضای قصاص كند كه اگر مجرمیت ضارب اثبات شود با رعایت شرایطی قصاص خواهد شد
بعضی اوقات نیز اتفاق میافتد فردی كه دست به جرح عمدی زده نه قصد چنین كاری داشته و نه وسیلهای كه از آن استفاده كرده یا نوع عملش باعث بروز صدمه شده، بلكه عمل او نسبت به طرف مقابل به واسطه پیری، بیماری، ضعف جسمانی یا سن كم مصدوم منجر به قطع یا جرح عضو شده در حالی كه خودش (صدمه زننده) از این موضوع با خبر بوده است. اگر قاضی تشخیص دهد قطع یا جرح عضو عمدی است مصدوم میتواند تقاضای قصاص كند كه اگر مجرمیت ضارب اثبات شود با رعایت شرایطی قصاص خواهد شد. به این ترتیب باید در قصاص بین اعضا تساوی باشد، یعنی اگر كسی دست راست دیگری را شكست دست راست او به تقاضای مصدوم شكسته شود یعنی هر عضو در مقابل همان عضو و همان محل در مقابل همان محل. البته در اینجا یك استثنا وجود دارد. بهاین صورت كه اگر مجرم دست راست نداشته باشد دست چپ او و اگر دست چپ هم نداشته باشد پای او به جای دست قصاص میشود، ولی این قاعده در مورد سایر اعضا مثل گوش و چشم صدق نمیكند.
نكته: اگر قاضی تشخیص دهد قطع یا جرح عضو عمدی است مصدوم میتواند تقاضای قصاص كند كه اگر مجرمیت ضارب اثبات شود با رعایت شرایطی قصاص خواهد شد
در مورد قصاص علاوه بر تساوی بینمحل اعضا باید آنها از نظر سالم بودن هم با یكدیگر مساوی باشند. برای همین در بعضی جراحتها و سوختگیها یا در مورد شكستگی استخوانها كه ممكن است قصاص موجب مرگ مجرم شود یا بیشتر از صدمهای كه وارد كرده صدمه ببیند به جای قصاص از او دیه گرفته میشود. در این میان گاه اتفاق میافتد یا شاكی از قصاص صرف نظر میكند یا شرط تساوی محقق نمیشود كه در این صورت ضارب به 2 تا 5 سال حبس محكوم میشود. طبق قوانین آیین دادرسی كیفری، این میزان حبس با تحقق 4 شرط اتفاق میافتد یعنی صدمه وارده موجب نقصان یا شكستن یا از كار افتادن عضو مصدوم شود، صدمه وارده منتهی به مرض دائمی فقدان یا نقص یكی از حواس یا منافع مصدوم شود، صدمه وارده منجر به از بین رفتن عقل مصدوم شود و قاضی تشخیص دهد كه اقدام مجرم باعث اخلال در نظم و امنیت عمومی شده یا موجب شود وی یا دیگران جری و گستاخ شوند. حالا اگر چنین آسیبهایی پیش نیامده باشد ولی مجرم هنگام ایجاد صدمه از اسلحه یا چاقو یا ابزاری شبیه اینها استفاده كرده باشد به 3 ماه تا یكسال حبس محكوم خواهد شد.
نزاع دستهجمعی
گاهی اوقات درگیری ها به صورت دسته”ٹجمعی است. در این موارد قانونگذار برای هریک از شرکت کنندگان در منازعه، چه آسیب دیده باشند و چه آسیب وارد کرده باشند، مجازات مقرر کرده است و این صرفاً به خاطر حضور و شرکت آن ها در درگیری است. در صورتی که منازعه منتهی به نقص عضو شود، هر یک از شرکتکنندگان به حبس از شش ماه تا سه سال و اگر منازعه منتهی به ضرب و جرح شود، هر یک به سه ماه تا یک سال حبس محکوم خواهند شد. معمولاً شرکتکنندگان در منازعه مدعی می”ٹشوند که برای میانجیگری یا دفاع از خود وارد درگیری شده اند که اثبات این امر بر عهده آن ها و تشخیص آن با قاضی است. اگر دادگاه اقدام شخصی را دفاع مشروع تشخیص دهد، از مجازات”ٹهای مقرر گفته شده در بالا معاف هستند.
در صورتی که منازعه منتهی به نقص عضو شود، هر یک از شرکتکنندگان به حبس از شش ماه تا سه سال و اگر منازعه منتهی به ضرب و جرح شود، هر یک به سه ماه تا یک سال حبس محکوم خواهند شد
چه عملی دفاع مشروع تلقی میشود؟
اگر شخصی در مقام دفاع از جان، مال و ناموس خود یا دیگری یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر تجاوز یا خطر قریب الوقوع عملی انجام دهد که آن عمل ذاتاً جرم محسوب می”ٹشود (مثل قتل، ضرب، جرح و…)، در صورتی اقدام او دفاع مشروع محسوب خواهد شد که:
– دفاع او متناسب با تجازو و خطر باشد و عمل او بیش از حد لازم نباشد.
– امکان توسل به مأمورین انتظامی بدون فوت وقت ممکن نباشد یا اینکه مداخله آن”‰ها در رفع تجاوز یاخطر مؤثر نباشد، به عبارت دیگر وجود تمام این شرایط ضروری و لازم است و عدم تحقق آنها موجب خواهد شد که دفاع، مشروع تلقی نشود. دفاع از جان یا ناموس یا مال یا آزادی تن دیگری هنگامی مشروع محسوب میشود که او قدرت دفاع نداشته و نیاز به کمک داشته باشد. مقاومت در مقابل مأمورین امنیتی و انتظامی هنگامی که مشغول انجام وظیفه هستند، دفاع محسوب نمیشود مگر اینکه ثابت شود آن ها از حدود وظیفهشان خارج شدهاند و برابر شرایط و اوضاع و احوال بیم آن میرود که عملیاتشان موجب قتل یا صدمه یا تعرض به ناموس شود که در این صورت دفاع جایز خواهد بود.