تعریف حکم مجازات نعلیقی
- نظریه 1598/ 7- 12/ 4/ 1377: اجازه تعلیق اجرای حکم به نحو مندرج در ماده 25 قانون مجازات اسلامی اختصاص به حاکم دادگاه دارد. شعب سازمان تعزیرات حکومتی واجد وصف دادگاه و حاکم دادگاه را نداشته و از داشتن این نوع اختیارات قانونی بهرهمند نیستند
ماده 25 قانون مجازات اسلامی میگوید: «در کلیه محکومیتهای تعزیری و بازدارنده، حاکم میتواند اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را با رعایت شرایط زیر از دو تا پنج سال معلق کند:
الف – محکومعلیه سابقه محکومیت قطعی به مجازاتهای زیر را نداشته باشد:
1 – محکومیت قطعی به حد.
2 – محکومیت قعطی به قطع یا نقص عضو
3 – محکومیت قطعی به مجازات حبس بیش از یکسال در جرایم عمدی
4 – محکومیت قطعی به جزای نقدی به مبلغ بیش از دو میلیون ریال
5 – سابقه محکومیت قطعی دو بار یا بیشتر به علت جرمهای عمدی با هر میزان مجازات.
ب – دادگاه با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق زندگی محکوم علیه و اوضاع و احوالی که موجب ارتکاب جرم گردیده است اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را مناسب نداند.
تبصره – در محکومیتهای غیر تعزیری و بازدارنده، تعلیق جایز نیست مگر در مواردی که شرعا و قانونا تعیین شده باشد.»
نظریات اداره کل امور حقوقی قوه قضائیه
نظریه 3105/ 7- 6/ 5/ 1364: اخذ تامین مجدد از محکومعلیه در ضمن صدور حکم تعلیق برابر دستور دادگاه موقعیت قانونی نداشته و نمیتواند منشاء آثار قضایی باشد.
نظریه 1173/ 7- 17/ 2/ 1369: خسارت وارده بر دولت قابل تعلیق نیست.
نظریه 1022/ 7- 13/ 12/ 1380: تعلیق مجازات انفصال دائم یا موقت چه در جرایم مواد مخدر و چه در سایر جرایم بر خلاف قانون است زیرا هدف واضعان قانون این بوده که کارمند متهم، به طور موقت یا دائم در ادارات و موسسات و نهادهای دولتی، اشتغال به کار نداشته باشد. بنابراین چنانچه قائل به تعلیق مجازات انفصال از خدمات دولتی اعم از دائم و موقت باشیم، این نظر بر خلاف اهداف مقنن و نقض غرض است.
نظریه 1350/ 7- 4/ 3/ 1384: در مقررات قانونی تکلیفی برای اعلام محکومیتهای قطعی غیر موثر به اداره سجل کیفری پیشبینی نشده و دادگاه به هر طریقی احراز نماید متهم سابقه محکومیت قطعی دو بار یا بیشتر به علت جرمهای عمدی با هر میزان مجازات دارد از صدور قرار تعلیق اجرای مجازات خودداری مینماید.
توجها به مواد 27 و 25 قانون مجازات اسلامی صدور قرار تعلیق اجرای مجازات باید همزمان و حین صدور حکم محکومیت باشد بنابراین حبسی که بعد از صدور حکم در اثر تخلف محکومعلیه در اجرای مقررات ماده 20 قانون مجازات اسلامی تعیین میگردد ضمانت اجرای مجازات تتمیمی مقرر در ماده 19 قانون مذکور میباشد و چنین حبسی مشمول مقررات ماده 25 قانون مجازات اسلامی نیست و از شمول مقررات ماده 173 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 خارج است.
نظریه 1598/ 7- 12/ 4/ 1377: اجازه تعلیق اجرای حکم به نحو مندرج در ماده 25 قانون مجازات اسلامی اختصاص به حاکم دادگاه دارد. شعب سازمان تعزیرات حکومتی واجد وصف دادگاه و حاکم دادگاه را نداشته و از داشتن این نوع اختیارات قانونی بهرهمند نیستند
نظریه 1598/ 7- 12/ 4/ 1377: اجازه تعلیق اجرای حکم به نحو مندرج در ماده 25 قانون مجازات اسلامی اختصاص به حاکم دادگاه دارد. شعب سازمان تعزیرات حکومتی واجد وصف دادگاه و حاکم دادگاه را نداشته و از داشتن این نوع اختیارات قانونی بهرهمند نیستند.
نظریه 7022/ 7- 30/ 9/ 1384: تعلیق اجرای مجازات حق محکومعلیه و تکلیف دادگاه به شمار نمیآید تا در صورت عدم تعلیق مجازات محکومعلیه حق اعتراض و تجدید نظرخواهی داشته باشد. ثانیا از مجموع مقررات مربوط به تعلیق استفاده میشود که صدور قرار تعلیق اجرای مجازات و تبعا اتخاذ تصمیم در متفرعات آن از قبیل تغییر در مدت تعلیق یا الغای قرار تعلیق مجازات در صلاحیت انحصاری دادگاهی است که قرار تعلیق مجازات را صادر کرده و قابل تجدید نظر دانستن تصمیم دادگاه مبنی بر لغو قرار تعلیق مجازات مستلزم مداخله دادگاه دیگری در امر تعلیق مجازات یا الغای آن است که مبنای قانونی ندارد. ثالثا قابل تجدید نظر بودن یا نبودن الغای قرار تعلیق مجازات ربطی به قابل تجدید نظر بودن یا نبودن حکم محکومیت قبلی که مجازات موضوع آن تعلیق شده یا حکم محکومیت بعدی که الزاما میباید یکی از محکومیتهای مقرر در بند الف ماده 25 قانون مجازات اسلامی باشد تا بتوان آن را از موجبات لغو قرار تعلیق اجرای مجازات قبلی محسوب داشت، ندارد زیرا این محکومیتها از حیث قابلیت تجدید نظر تحت حاکمیت مقررات مربوطه خود هستند و نمیتوان این مقررات را به مقوله تعلیق اجرای مجازات یا الغای قرار تعلیق اجرای مجازات تسری داد. بنا بر آنچه گذشت لغو قرار تعلیق اجرای مجازات یا رد تقاضای دادستان دائر بر لغو تعلیق قابل تجدید نظر نیست.