اگر بخواهیم سقط جنین قانونی انجام دهیم
-
سقط جنین با وجود آن که فی نفسه برخلاف اراده شارع مقدس و قانونگذار تلقی میشود اما در برخی موارد ممکن است مصلحت بالاتری از جمله حفظ حیات مادر یا ارتقای سطح کیفی نسل بشر، بر آن مترتب باشد.
، مطمئنا در دنیای پرتلاطم امروزی، یکی از موضوعاتی که می تواند جوامع بشری را از اختلافات شخصی و جمعی در امان بدارد، “آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون” است که مهمترین اثر این آشنایی و آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ بنابراین، امروز تلاش داریم تا موضوع «سقط جنین» را بررسی کنیم.
جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت، مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری محکوم میشود.
سقط جنین به سه شکل «جنایی»، «درمانی» و «خود به خودی» شناخته میشود. سقط جنایی، همان نوع از سقط جنین است که به عنوان سقط غیرقانونی شناخته شده و معمولا در مراکز غیرمجاز و به صورت زیرزمینی انجام میشود. سقط درمانی، نوعی از سقط جنین است که به موجب قانون و با رعایت شرایط و ضوابط مقرر از سوی قانونگذار، مجاز شناخته میشود و سقط خودبه خودی نیز، معمولا ناشی از نوعی اختلال جسمی و نهایتا ناتوانی مادر برای نگهداری جنین در رحم خود است که در واقع بدون دخالت پزشک یا خود مادر یا به عبارت سادهتر، بدون هیچ اراده و اختیاری رخ میدهد.
سقط جنایی
قانونگذار در ماده 306 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، اگرچه برای سقط جنین حتی پس از دمیده شدن روح در آن، قصاص را در نظر نگرفته اما دیه و مجازات تعزیری را پیشبینی و مقرر کرده است: «جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری محکوم میشود.»
سقط جنین با وجود آن که فی نفسه برخلاف اراده شارع مقدس و قانونگذار تلقی میشود اما در برخی موارد ممکن است مصلحت بالاتری از جمله حفظ حیات مادر یا ارتقای سطح کیفی نسل بشر، بر آن مترتب باشد.
همچنین در ماده 556 این قانون، قانونگذار جنین دارای روح را در زمینه دیه مقرر در ماههای حرام، مانند انسان زادهشده و حتی بالغ فرض کرده و آورده است «سقط جنین پس از پیدایش روح، مشمول حکم تغلیظ است.»
مهمترین حمایتهای قانونگذار از جنین، مربوط به فصل هفتم قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 است که در آن به صورت جزیی و دقیق، دیه مقرر برای سقط جنین در هر مرحله از تکامل را مقرر کرده است.
ماده 716 این قانون، دیه سقط جنین را به این ترتیب پیشبینی کرده است: «نطفهای که در رحم مستقر شده است، دوصدم دیه کامل؛ علقه که در آن جنین به صورت خون بسته درمیآید چهارصدم دیه کامل؛ مضغه که در آن جنین به صورت توده گوشتی درمیآید ششصدم دیه کامل؛ عظام که در آن جنین به صورت استخوان درآمده اما هنوز گوشت روییده نشده است هشتصدم دیه کامل؛ جنینی که گوشت و استخوانبندی آن تمام شده ولی روح در آن دمیده نشده است یکدهم دیه کامل و دیه جنینی که روح در آن دمیده شده است اگر پسر باشد، دیه کامل و اگر دختر باشد نصف آن و اگر مشتبه باشد سه چهارم دیه کامل.»
از سوی دیگر، قانونگذار در ماده 717 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392، برای اسقاط جنین در صورت وقوع حادثه نسبت به مادر نیز دیه تعیین کرده است و میگوید: «هر گاه در اثر جنایت وارد بر مادر، جنین از بین برود، علاوه بر دیه یا ارش جنایت بر مادر، دیه جنین نیز در هر مرحلهای از رشد که باشد پرداخت میشود.»
ارش جراحت را، دیه جراحتی دانستهاند که مقدار آن معلوم نباشد. در معنای کلی، ارش مالی است که شخص در ازای تفاوت بین سالم و معیوب میپردازد.
ماده 718 قانون مجازات اسلامی مصوی سال 1392 نیز به مسئولیت کیفری مادر در زمینه سقط جنین پرداخته است و مقرر میکند: «هرگاه زنی جنین خود را، در هر مرحلهای که باشد، به عمد، شبهعمد یا خطا از بین ببرد، دیه جنین، حسب مورد توسط مرتکب یا عاقله او پرداخت میشود.»
عاقله عبارت از بستگان ذكور نسبي پدر و مادري يا پدري به ترتيب طبقات ارث است؛ بهطوري كه همه كساني كه حينالفوت ميتوانند ارث ببرند، به طور مساوي عهدهدار پرداخت دیه خواهند بود.
البته ماده 718 یک تبصره نیز دارد و در جایی که جنین برای سلامت مادر خطرآفرین باشد، حکم دیه را برداشته است: «هرگاه جنینی که بقای آن برای مادر خطر جانی دارد، به منظور حفظ نفس مادر سقط شود، دیه ثابت نمیشود.»
در کتاب پنجم از قانون مجازات اسلامی تحت عنوان تعزیرات مصوب سال 1375 نیز جرمانگاریها و مجازاتهایی برای سقط جنین پیشبینی شده است. از جمله ماده 622 که میگوید: «هر کس عالما و عامدا به واسطه ضرب یا اذیت و آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص، حسب مورد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.»
البته ناگفته نماند که واژه «قصاص» در این ماده، مربوط به جنایتی است که علیه «مادر» رخ میدهد، نه جنین.
همچنین ماده 623 میگوید: «هر كس به واسطه دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سِقط جَنین زن شود، به شش ماه تا یك سال حبس محكوم میشود و اگر عالما و عامداً زن حاملهای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری کند كه جَنین وی سِقط شود، به حبس از سه تا شش ماه محكوم خواهد شد؛ مگر اینكه ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر است و در هر مورد حكم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط داده خواهد شد.»
قانونگذار در ماده 624 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 همچنین مجازات حبس برای پزشکان یا سایر افرادی که به صورت غیرمجاز اقدام به سقط جنین میکنند، تعیین کرده که در آن آمده است «اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام میکنند، وسایل سقط جنین را فراهم سازند یا مباشرت به اسقاط جنین کنند، به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط صورت خواهد پذیرفت.»
سقط درمانی
سقط جنین با وجود آن که فی نفسه برخلاف اراده شارع مقدس و قانونگذار تلقی میشود اما در برخی موارد ممکن است مصلحت بالاتری از جمله حفظ حیات مادر یا ارتقای سطح کیفی نسل بشر، بر آن مترتب باشد. چنین سقطی، درمانی یا همان قانونی است. نخستین مستند قانونی در این زمینه، بخشنامه شماره 4176/1 مورخ 11 آذر سال 1382 سازمان پزشكی قانونی كشور است که در ماده یک مقرر میدارد: «در صورتی كه ادامه بارداری مادر به مرگ جنین یا مادر منجر شود، درخواست صدور مجوز سقط درمانی (تنها در ادارات كل پزشكی قانونی استانها) مورد پذیرش قرار میگیرد البته در صورت دستور مقام قضایی یا درخواست زوجین یا معرفینامه پزشك معالج قبل از ولوج روح (چهارماهگی)» این بخشنامه در ادامه، به تفصیل موارد علمی و شرایطی که پزشکان قانونی میتوانند مجوز سقط بدهند، برشمرده است. اما این تنها مستند قانونی در این زمینه نیست بلکه مجلس شورای اسلامی نیز در تاریخ 10 خرداد سال 1384، مادهواحده سقط درمانی را تصویب کرد. در این مادهواحده آمده است: «سقط درمانی با تشخیص قطعی سه پزشک متخصص و تأیید پزشکی قانونی مبنی بر بیماری جنین که به علت عقبافتادگی یا ناقصالخلقه بودن موجب حرج مادر است یا بیماری مادر که با تهدید جانی مادر توأم باشد قبل از ولوج روح (چهار ماه) با رضایت زن مجاز است و مجازات و مسئولیتی متوجه پزشک مباشر نخواهد بود. متخلفین از اجرای مفاد این قانون به مجازاتهای مقرر در قانون مجازات اسلامی محکوم خواهند شد.» از نکات مهم این مادهواحده آن است که تنها رضایت مادر را لازم دانسته و به رضایت پدر در این باره اعتنایی نکرده است. ضمن اینکه مسئولیت را از عهده پزشک برداشته و تنها در صورت تخلف از مفاد این قانون، پزشک را مسئول دانسته است.